نشست روی غزل... ماه باران... شد

حرفهایی هست برای گفتن که اگرگوشی نبود

نمیگوییم وحرفهایی هست برای نگفتن،حرفهایی که

هرگزسربه ابتذال گفتن فرود نمی آورند...

وسرمایه ماورایی هرکس،حرفهایی است که برای

نگفتن دارد،حرفهایی که پاره های بودن آدمی اند

وبیان نمیشوندمگرآنکه ...

مخاطب خویش رابیابند!!

آخرین مطالب

انسانم آرزوست . . .

سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۲۲ ب.ظ


بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

 بگشای لب که قند فر آوانم آرزوست

 ای آفتاب حسن‌ ٬ برون آ ٬ دمی ز ابر

 کان چهره مشعشع تا بانم آرزوست

 این نان و آب چرخ چو سیل است بی وفا

 من ماهیم ٬ نهنگم ٫ عمانم آرزوست

یعقوب وار وا اسف ها همی زنم

 دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست

 والله که شهر بی تو مرا حبس می شود

آوراگی کوه و بیابانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

 شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او

 آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

 زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول

 آن های و هوی و ٫ نعره مستانم آرزوست

 گویا ترم ز بلبل ٫ اما ز رشک عام

 مهرست بر دهانم و ٫ افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر

 کز دیو و دد ملولم و ٫ انسانم آرزوست

گفتند یافت می نشود ٫ جسته ایم ما

 گفت آن که یافت می نشود ٫ آنم آرزوست

 پنهان ز دیده ها و ٫ همه دیده ها از اوست

 آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست

 خود ٫ کار من گذشت ز هر آرزو و آز

  از کا و از مکان ٫ پی ارکانم آرزوست   


پ.ن: گاهی وقتا همه ما یه روزایی حس مولانا داریم اما زبان گفتنش نداریم شاید اگه ما هم طبع روانی داشتیم با یه لحن و وزن شعری دیگه و با دلی پردرد تر می خوندیم از دیو و دد ملولم انسانم آرزوست 
-نمیدونم اطراف من نسل انسان در حال انقراض هست یا چشمای من نمی بینتشون 
- خدا شکر میکنم برای حداقل آدم های نزدیک دور و ورم و دوستشون دارم ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۱۰
مهتاب صفری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی